کد خبر 582663
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۷

وقتی که رئیس کل نظام پزشکی به افزایش ۱۰ درصدی تعرفه های پزشکی معترض شد، به ناگاه تمامی اخبار مربوط به دستمزد مدیران دولتی و غیر دولتی از جلوی چشمم گذر کرد: از فیش حقوقی ۸۰ میلیونی مدیر بیمه تا دستمزدهای چند ده میلیونی اعضای هیات مدیره سایپا.

به گزارش مشرق، حبیب نیک جو طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت:

وقتی که رئیس کل نظام پزشکی به افزایش 10 درصدی تعرفه های پزشکی معترض شد، به ناگاه تمامی اخبار مربوط به دستمزد مدیران دولتی و غیر دولتی از جلوی چشمم گذر کرد: از فیش حقوقی 80 میلیونی مدیر بیمه تا دستمزدهای چند ده میلیونی اعضای هیات مدیره سایپا. حتی اعتراض قائم مقام سازمان نظام پرستاری به دستمزدهای چند صد میلیونی برخی پزشکان و پاداش 600 میلیونی اعضای هیات مدیره یک شرکت وابسته به یک نهاد هم به ذهنم خطور کرد.

هنوز درگیر این اخبار بودم که کارخانه ای را به خاطر آوردم که در حال حاضر به انباری بزرگ تبدیل شده بود. کارخانه ای که تا چند سال پیش 10 خط تولید فعال داشت و اکنون نگهبان تنها کارگر آنجا بود. نگهبانی که با وجود حقوق عقب افتاده چند ماهه خود حاضر نیست از شغلش دست بکشد. به یاد کارگر ساختمانی افتادم که حاضر بود با نصف دستمزد سال گذشته اش کار کند و کاری پیدا نمی کرد.

اگرچه کنارهم قرار دادن این صحنه ها تلخ و زننده است اما هرگز معتقد به نگاه های رابین هود گونه نیستیم که باید از دستمزد مدیران کم کرد و بین مردم تقسیم کرد. اما یک چیز را خوب می توان فهمید که اکثر مدیران دولتی ما هنوز «جنگ اقتصادی» را درک نکرده اند. هنوز نفهمیده اند که در میدان رزم اقتصادی قرار گرفته اند . هنوز باور ندارند که «جهاد اقتصادی» در پیش است. هنوز نمی دانند که «اقتصاد مقاومتی» چیست و آن ها چه نقشی در آن دارند. شاید هم حق دارند.

مسئولی که برای عبور خودروی او خیابان را می بندند، درکی از ترافیک ندارد. مسئولی که در سخت ترین روزهای اقتصاد کشور به فکر نقد کردن معوقات گذشته اش است، آیا به درک صحیحی از اقتصاد مقاومتی رسیده است؟ هرچند که اقتصاد مقاومتی کلام هر روز و ساعت او باشد.

این دسته از مدیران درک درستی از اقتصاد مقاومتی و جنگ اقتصادی ندارند، چون رفتارشان با گفته های رهبری هم خوانی ندارد. اگرچه رهبری اولین بار در نوروز سال 1386 از واژه «جنگ اقتصادی» استفاده کردند اما هر چه جلوتر می آییم کاربرد این واژه بیشتر می شود و واژگانی نظیر اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی نیز در بیانات به چشم می خورد. رهبری در جلسه ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی در جمع همه مسئولین نظام گفتند:« این تحریمها از حدود زمستان سال 90 تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است» این موضوع را رهبری در سال 1392 بیان کردند که کشور در یک جنگ تمام عیار قرار دارد. مساله ای که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است: «کشور امروز خوشبختانه درگیر جنگ نظامی نیست اما  درگیر جنگ اقتصادی است».

اما آیا از سال 1386 تا به امروز تغییری در رفتار مدیران ما صورت گرفت؟ آیا مدیران ما جنگ تمام عیار اقتصادی را درک کردند؟ آیا اکثر مدیران گفتند که چون در جنگ هستیم، از بخشی از کارانه خود صرف نظر می کنیم؟ یا بالعکس طلب های گذشته خود را هم نقد کرده و در فیش های حقوقی خود ثبت کردند؟ اگر پذیرفتیم که جنگی در کار است، پس باید تغییری در رفتار مدیران ببینیم. همانگونه که با حمله صدام به خرمشهر تغییر در رفتار مردم و مسئولان شهر را شاهد بودیم. وقتی که اهالی خرمشهر دشمن را در نزدیکی مرزها دیدند، اسلحه برداشتند و کارهای عادی را رها کردند. مدیر دولتی در کنار مردم ایستاد و جنگید تا شهر از دست نرود. این روحیه مناسب با شرایط جنگی است و اگر ما جنگ اقتصادی را درک نکنیم، مشمول نامه حضرت علی(ع) به مردم مصر می شویم که فرمودند:« آن کس که بخوابد دشمن از تعقیب او دست برنخواهد داشت».

البته مساله بی توجهی به شرایط کشور تاریخچه ای طولانی دارد. نمونه بارز آن را می توان در آغاز جنگ تحمیلی مشاهده کرد. وقتی رئیس جمهور وقت جنگ تحمیلی را باور نداشت، سبب شد تا خیلی زود شهرهایی از ایران در اختیار دشمن قرار بگیرد. رهبری در این باره می گویند:«در اول جنگ تحمیلی عراق، دلسوزهای محلی می‌آمدند و می‌گفتند عراقیها به خاک ما حمله کردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز کردند. ما به بنی صدر می‌گفتیم: رئیس جمهور! شما چه خبر دارید؟ می‌گویند عراقیها حمله کردند؛ می‌گفت دروغ می‌گویند؛ سپاه برای اینکه برای خودش امکانات دست و پا کند، این حرفها را می‌زند! آنها را متهم می‌کردند. بعد هم به دهلران رفت - که هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ایستاد و مصاحبه کرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ می‌گویند عراقیها آمده‌اند؛ عراقیها کجایند؟! از دهلران بیرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسیله‌ عراقیها تصرف شد».

در پایان باید گفت که یک تفاوت عمده میان جنگ اقتصادی با جنگ نظامی وجود دارد. وجود جنگ نظامی به آسانی اثبات می شود، اما در مورد جنگ اقتصادی این گونه نیست.با این حال، امید می رود که دلسوزان نظام و اقتصاددانان کشور آثار خرابی ها را نشان دهند، بلکه برخی از دولتمردان و مدیران شبه دولتی، باور کنند که جنگی در کار است تا حرکتی صورت پذیرد.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس